چون غنچه صد دل پاره شد لب از اهلی شیرازی غزل 203

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

چون غنچه صد دل پاره شد لب ناگشودن مشکل است

1 چون غنچه صد دل پاره شد لب ناگشودن مشکل است با این پریشان خاطری مجموع بودن مشکل است

2 از غمزه چشم خوشت نتوان که دل باز آور دل صید شاین چون شود بازش ربودن مشکل است

3 پیش شهیدان غمت من چون بگویم عاشقم در زمره اهل هنر خود را ستودن مشکل است

4 همسایه ام گوید که کس همسایه عاشق مباد بس کز فغانم خلق را شب‌ها غنودن مشکل است

5 اهلی، تو در معنی فزا صورت به حال خود بهل تن کاستن آسان بود جان را فزودن مشکل است

6 اهلی اگرچه رخت عدم از درت ببست دل را بیاد گار در آن کوی هشته است

عکس نوشته
کامنت
comment