چون نه شادیّ و نه محنت از خیالی بخارایی غزل 160

خیالی بخارایی

آثار خیالی بخارایی

خیالی بخارایی

چون نه شادیّ و نه محنت به کسی می‌ماند

1 چون نه شادیّ و نه محنت به کسی می‌ماند به غمش هم‌نفسم تا نفسی می‌ماند

2 هوس خاتم دولت مکن ای دل کآن نیز می‌رود زود ز دست و هوسی می‌ماند

3 با وجود لبش از قند حلاوت مطلب چه بود لذت آن کز مگسی می‌ماند

4 دل من شیفتهٔ سلسله مویی عجب است که نه کس با وی و نه او به کسی می‌ماند

5 خوش از آن است خیالی به جهان بعد حیات کاین متاعی ست که با دوست بسی می‌ماند

عکس نوشته
کامنت
comment