1 چون چشم حسرت از تو بسرو سهی کنیم آهی کشیم و دل ز کدورت تهی کنیم
2 بر ما صفای خاک نشینی حرام باد گر نسبتش به مسند شاهنشهی کنیم
3 دل زین چمن بزخم تو چون سیب سرخروست رو زردی آن بود که هوای بهی کنیم
4 هرچند آگهند حریفان ز حال ما ما هم نظر ز عالم کار آگهی کنیم
5 دزدیده آهوی تو نبینیم چون رقیب ما شیر مشربیم چرا روبهی کنیم
6 ما از درت بکعبه چو مجنون نمی رویم دیوانه نیستیم که این گمرهی کنیم
7 اهلی نظر چو آینه بر غیر او خطاست هرچند ساده لوح کی این ابلهی کنیم