- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چون آینه رازنما باشد جانم تانم که نگویم نتوانم که ندانم
2 از جسم گریزان شدم از روح بپرهیز سوگند ندانم نه از اینم نه از آنم
3 ای طالب بو بردن شرط است به مردن زنده منگر در من زیرا نه چنانم
4 اندر کژیم منگر وین راست سخن بین تیر است حدیث من و من همچو کمانم
5 این سر چو کدو بر سر وین دلق تن من بازار جهان در به کی مانم به کی مانم
6 وان گاه کدو بر سر من پر ز شرابی دارمش نگوسار از او من نچکانم
7 ور زان که چکانم تو ببین قدرت حق را کز بحر بدان قطره جواهر بستانم
8 چون ابر دو چشمم بستد جوهر آن بحر بر چرخ وفا آید این ابر روانم
9 در حضرت شمس الحق تبریز ببارم تا سوسنها روید بر شکل زبانم