- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چون برآمد از دل جام آفتاب نزد ما هر دو یکی برف است و آب
2 اصل گُل آبست و فرع آب گل اصل و فرعش دوستدارم چون گلاب
3 چشم ما روشن بود از نور او در نظر دارم از آن رو آفتاب
4 چون حجاب او نمی دانم جز او روز و شب می بینم او را بی حجاب
5 حرفی از اسرار جد ما بود معنی مجموعهٔ ام الکتاب
6 چون نیم هشیار بگذر از سرم چون ندارم عقل بگذار احتساب
7 نعمت الله در خراباتش طلب همدم جام می و مست وخراب