- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چون چنگ شدم جانا آن چنگ تو دروا کن صد جان به عوض بستان وان شیوه تو با ما کن
2 عیسی چو تویی ما را همکاسه مریم کن طنبور دل ما را هم ناله سرنا کن
3 دستی بنه ای چنگی بر نبض چنین پیری وان خون دل زر را در ساغر صهبا کن
4 جمعیت رندان را بر شاهد نقدی زن ور زهد سخن گوید تو وعده به فردا کن
5 دیوانه و مستی را خواهی که بشورانی زنجیر خودم بنما وز دور تماشا کن
6 دیدم ز تو من نقشی بر کالبدی بسته جان گفت علی الله گو دل گفت علالا کن
7 زان روز من مسکین بیعقل شدم بیدین زان زلف خوش مشکین ما را تو چلیپا کن
8 زنار ببند ای دل در دیر بکن منزل زان راهب پرحاصل یک بوسه تقاضا کن
9 در چهره مخدومی شمس الحق تبریزی گر رغبت ما بینی این قصه غرا کن