1 چون نام تو بر زبان برانم صد میل به یک زمان برانم

2 بر نام تو در میان خشکی کشتی روان روان برانم

3 زین دریاها که پیش دارم صد سیل ز دیدگان برانم

4 از نام تو کشتیی بسازم وآن کشتی را چنان برانم

5 کز قوت آن روش به یک دم کام دل جاودان برانم

6 رخش فلکی به زین درآرم بس گرد همه جهان برانم

7 اسب از سه صف زمان بتازم وز شش جهت مکان برانم

8 در هر قدمی ز راه سیلی از دیدهٔ خونفشان برانم

9 وین ملک که گشت ملک عطار در عالم بی نشان برانم