اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

اهلی شیرازی
اهلی شیرازی

چون کوهکن با بیستون گفتم از اهلی شیرازی غزل 367

غزل 367 ام از 2632 غزلیات

چون کوهکن با بیستون گفتم توانم راز گفت

1 چون کوهکن با بیستون گفتم توانم راز گفت طاقت نبودش کوه هم حرفی که گفتم بازگفت

2 ز اول نظر در روی او دیدم هلاک خویشتن انجام حال عاشقان هم از آغاز گفت

3 از غمزه غماز او رسوای عالم گشته ام مسکین کسی کاحوال خود با مردم غماز گفت

4 چون سایه شد سرو سهی خاک ره آنسرو قد کار از نیاز اینجا رود نتوان سخن از ناز گفت

5 گر رشته جان بگسلد اهلی منال از دست او کین نکته در گوش دلم چنک حزین آواز گفت

6 شادی و غم هردو را بنیاد بر باد هواست تا نگه کردی هم آن اهلی هم این خواهد گذشت

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر چون کوهکن با بیستون گفتم توانم راز گفت

شاعر شعر چون کوهکن با بیستون گفتم توانم راز گفت چه کسی است ؟

شاعر شعر چون کوهکن با بیستون گفتم توانم راز گفت اهلی شیرازی می باشد.

شعر چون کوهکن با بیستون گفتم توانم راز گفت در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 10 سروده شده است.

قالب شعر چون کوهکن با بیستون گفتم توانم راز گفت چیست ؟

قالب شعر چون کوهکن با بیستون گفتم توانم راز گفت غزل است

مضمون اصلی شعر چون کوهکن با بیستون گفتم توانم راز گفت چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ است.
بنر