چون بهله بصید دلم آن مست از واعظ قزوینی غزل 244

واعظ قزوینی

آثار واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

چون بهله بصید دلم آن مست برآرد

1 چون بهله بصید دلم آن مست برآرد نی بهله، بتاراج جهان دست برآرد

2 در خانه آن چشم نگاهش متواریست این خونی دل را که از آن بست برآرد

3 هردم که ز راهش برد آیینه بخانه از باده دیدار، سیه مست برآرد

4 چون بوی گل آن شوخ چو از پرده برآید هر راز که در پرده دل هست برآرد

5 ظالم بستم دست برآورده نترسد مظلوم هم آخر بدعا دست برآرد؟

6 واعظ چو خس و خار، سبکباریم آخر زین قلزم خونخوار گمان هست برآرد

عکس نوشته
کامنت
comment