-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چون سنبل تو سلسله بر ارغوان نهاد آشوب در نهاد من ناتوان نهاد
2 چشمت بقصد کشتن من میکند کمین ورنی خدنگ غمزه چرا در کمان نهاد
3 هیچش بدست نیست که تا در میان نهد سری که داشت با تو کمر در میان نهاد
4 بر سرو کس نگفت که طوطی شکر شکست بر ماه کس ندید که زاغ آشیان نهاد
5 در تابم از دو سنبل هندوت کز چه روی سر برکنار نسترن و ارغوان نهاد
6 ای جان من جهان لطافت توئی ولیک دل بر وفای عهد جهان چون توان نهاد
7 زانرو که در جهان بجمالت نظیر نیست هر کس که دید روی تو سر در جهان نهاد
8 الفاظ من به لفظ تو شیرین ز شکرست گوئی لب تو هم شکر اندر دهان نهاد
9 خواجو چو نام لعل لبت راند بر زبان نامش زمانه طوطی شکر زبان نهاد