چون غم هجران او نداشت از امیرخسرو دهلوی غزل 280

امیرخسرو دهلوی

آثار امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

چون غم هجران او نداشت نهایت

1 چون غم هجران او نداشت نهایت عاقبت اندوه عشق کرد سرایت

2 وقت نیامد بتا، که از سر انصاف سوی ضعیفان نظر کنی به عنایت

3 غایت آنها که از جفای تو دیدم نور یقین داشت در دلم به سرایت

4 گر تنم از دست غم ز پای در آمد سرنکشم، تا منم، ز قید و فایت

5 گر تو به تیغم زنی خلاص نباشد زخم تو خوشتر که از رقیب حمایت

6 شرح غم عشق بیش ازین ز چه گویم شوق من وجور او رسید به غایت

7 ای بت نامهربان شوخ ستمگر از تو کنم یا ز روزگار شکایت

8 آنچه من از روزگار سفله کشیدم پیش تو گویم ز روزگار حکایت

عکس نوشته
کامنت
comment