-
لایک
-
ذخیره
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
1 چون بزند گردنم سجده کند گردنش شیر خورد خون من ذوق من از خوردنش
2 هین هله شیر شکار پنجه ز من برمدار هین که هزاران هزار منت آن بر منش
3 پخته خورد پخته خوار خام خورد عشق یار خام منم ای نگار که نتوان پختنش
4 ای تو دهلزن به قل بنده تو را چون دهل در تو درآویخته همچو دهل میزنش
5 گوش همه سرخوشان عشق کشد کش کشان عشق تو داوود توست موم شده آهنش
6 دل همه مال و عقار خرج کند در قمار چونک برهنه شود چرخ دهد مخزنش
7 دل ز سخن مال مال خواست زدن پر و بال پرتو نور کمال کرد چنین الکنش