شد باز به دیدار سحر چشم از خیالی بخارایی غزل 365

خیالی بخارایی

آثار خیالی بخارایی

خیالی بخارایی

شد باز به دیدار سحر چشم جهانی

1 شد باز به دیدار سحر چشم جهانی بیدار نشد بخت عجب خواب گرانی

2 ما را خبر از محنت و اندوه زمانه وقت است که بی یاد تو باشیم زمانی

3 شک نیست که طفل ره ارباب طریق است پیری که نگفته است ارادت به جوانی

4 تا دیده چه نامحرمیی دید ز اشکم کز خانهٔ مردم به درش کرد روانی

5 کس را نبود مایهٔ قدر تو خیالی گر یار بگوید که سگ ماست فلانی

عکس نوشته
کامنت
comment