جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

بی از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 525

غزل 525 ام از 6329 غزلیات

بی گاه شد بی‌گاه شد خورشید اندر چاه شد

1 بی گاه شد بی‌گاه شد خورشید اندر چاه شد خیزید ای خوش طالعان وقت طلوع ماه شد

2 ساقی به سوی جام رو ای پاسبان بر بام رو ای جان بی‌آرام رو کان یار خلوت خواه شد

3 اشکی که چشم افروختی صبری که خرمن سوختی عقلی که راه آموختی در نیم شب گمراه شد

4 جان‌های باطن روشنان شب را به دل روشن کنان هندوی شب نعره زنان کان ترک در خرگاه شد

5 باشد ز بازی‌های خوش بی‌ذوق رود فرزین شود در سایه فرخ رخی بیدق برفت و شاه شد

6 شب روح‌ها واصل شود مقصودها حاصل شود چون روز روشن دل شود هر کو ز شب آگاه شد

7 ای روز چون حشری مگر وی شب شب قدری مگر یا چون درخت موسیی کو مظهر الله شد

8 شب ماه خرمن می‌کند ای روز زین بر گاو نه بنگر که راه کهکشان از سنبله پرکاه شد

9 در چاه شب غافل مشو در دلو گردون دست زن یوسف گرفت آن دلو را از چاه سوی جاه شد

10 در تیره شب چون مصطفی می‌رو طلب می‌کن صفا کان شه ز معراج شبی بی‌مثل و بی‌اشباه شد

11 خاموش شد عالم به شب تا چست باشی در طلب زیرا که بانگ و عربده تشویش خلوتگاه شد

12 ای شمس تبریزی که تو از پرده شب فارغی لاشرقی و لاغربیی اکنون سخن کوتاه شد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر بی گاه شد بی‌گاه شد خورشید اندر چاه شد

شاعر شعر بی گاه شد بی‌گاه شد خورشید اندر چاه شد چه کسی است ؟

شاعر شعر بی گاه شد بی‌گاه شد خورشید اندر چاه شد جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر بی گاه شد بی‌گاه شد خورشید اندر چاه شد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر بی گاه شد بی‌گاه شد خورشید اندر چاه شد چیست ؟

قالب شعر بی گاه شد بی‌گاه شد خورشید اندر چاه شد غزل است

مضمون اصلی شعر بی گاه شد بی‌گاه شد خورشید اندر چاه شد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر