جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

بی از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 542

غزل 542 ام از 6329 غزلیات

بی گاه شد بی‌گاه شد خورشید اندر چاه شد

1 بی گاه شد بی‌گاه شد خورشید اندر چاه شد خورشید جان عاشقان در خلوت الله شد

2 روزیست اندر شب نهان ترکی میان هندوان هین ترک تازیی بکن کان ترک در خرگاه شد

3 گر بو بری زان روشنی آتش به خواب اندرزنی کز شب روی و بندگی زهره حریف ماه شد

4 گردیم ما آن شب روان اندر پی ما هندوان زیرا که ما بردیم زر تا پاسبان آگاه شد

5 ما شب روی آموخته صد پاسبان را سوخته رخ‌ها چو گل افروخته کان بیذق ما شاه شد

6 بشکست بازار زمین بازار انجم را ببین کز انجم و در ثمین آفاق خرمنگاه شد

7 تا چند از این استور تن کو کاه و جو خواهد ز من بر چرخ راه کهکشان از بهر او پرکاه شد

8 استور را اشکال نه رخ بر رخ اقبال نه اقبال آن جانی که او بی‌مثل و بی‌اشباه شد

9 تن را بدیدی جان نگر گوهر بدیدی کان نگر این نادره ایمان نگر کایمان در او گمراه شد

10 معنی همی‌گوید مکن ما را در این دلق کهن دلق کهن باشد سخن کو سخره افواه شد

11 من گویم ای معنی بیا چون روح در صورت درآ تا خرقه‌ها و کهنه‌ها از فر جان دیباه شد

12 بس کن رها کن گازری تا نشنود گوش پری کان روح از کروبیان هم سیر و خلوت خواه شد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر بی گاه شد بی‌گاه شد خورشید اندر چاه شد

شاعر شعر بی گاه شد بی‌گاه شد خورشید اندر چاه شد چه کسی است ؟

شاعر شعر بی گاه شد بی‌گاه شد خورشید اندر چاه شد جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر بی گاه شد بی‌گاه شد خورشید اندر چاه شد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر بی گاه شد بی‌گاه شد خورشید اندر چاه شد چیست ؟

قالب شعر بی گاه شد بی‌گاه شد خورشید اندر چاه شد غزل است

مضمون اصلی شعر بی گاه شد بی‌گاه شد خورشید اندر چاه شد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر