زهی زیبا جمالی این چه از عطار نیشابوری غزل 122

عطار نیشابوری

آثار عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

زهی زیبا جمالی این چه روی است

1 زهی زیبا جمالی این چه روی است زهی مشکین کمندی این چه موی است

2 ز عشق روی و موی تو به یکبار همه کون مکان پر گفت و گوی است

3 از آن بر خاک کویت سر نهادم که زلفت را سری بر خاک کوی است

4 چو زلفت گر نشینم بر سر خاک نمیرم نیز و اینم آرزوی است

5 چه جای زلف چون چوگانت آنجا که آنجا صد هزاران سر چو گوی است

6 برو ای عاشق دستار بگریز که اینجا رستخیز از چار سوی است

7 تو مرد نازکی آگه نه کاینجا هزارن مرد را زه در گلوی است

8 نبینی روی او یک ذره هرگز تو را یک ذره گر در خلق روی است

9 دلا، کی آید او در جست و جویت که او دایم ورای جست و جوی است

10 اگرچه ذره هم جوینده باشد نه چون خورشید رنگش بر رکوی است

11 گرت او در کشد کاری بود این که گر کار تو کار شست و شوی است

12 بسی گر تو به جویی آب ندهد که هرچه آن از تو آید آب جوی است

13 ز کار تو چه آید یا چه خیزد که اینجا بی نیازی سد اوی است

14 تو کار خویش می‌کن لیک می‌دان که کار او برون از رنگ و بوی است

15 به خود هرگز کجا داند رسیدن اگر عطار را عزم علوی است

عکس نوشته
کامنت
comment