بد دوش بی‌تو از جلال الدین محمد مولوی غزل 453

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

بد دوش بی‌تو تیره شب و روشنی نداشت

1 بد دوش بی‌تو تیره شب و روشنی نداشت شمع و سماع و مجلس ما چاشنی نداشت

2 شب در شکنجه بودم و جرمی نرفته بود در حبس بود این دل و دل دادنی نداشت

3 ای آنک ایمنست جهان در پناه تو مه نیز بی‌لقای تو شب ایمنی نداشت

4 کبر و منی خلق حجاب تو می‌شود در سایه بود از تو کسی کو منی نداشت

5 دل در کف تو از تو ولیکن ز شرم تو سیماب وار بر کف تو ساکنی نداشت

عکس نوشته
کامنت
comment