- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بد دوش بیتو تیره شب و روشنی نداشت شمع و سماع و مجلس ما چاشنی نداشت
2 شب در شکنجه بودم و جرمی نرفته بود در حبس بود این دل و دل دادنی نداشت
3 ای آنک ایمنست جهان در پناه تو مه نیز بیلقای تو شب ایمنی نداشت
4 کبر و منی خلق حجاب تو میشود در سایه بود از تو کسی کو منی نداشت
5 دل در کف تو از تو ولیکن ز شرم تو سیماب وار بر کف تو ساکنی نداشت