در وقت گل چو غنچه چرا دل از اهلی شیرازی غزل 1277

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

در وقت گل چو غنچه چرا دل فسرده‌ای

1 در وقت گل چو غنچه چرا دل فسرده‌ای جامی بکش بشادی گل ورنه مرده‌ای

2 ساقی شراب تلخ ترا خوشگوار نیست عیب نمی‌کنم که چو من خون نخورده‌ای

3 سر می‌زند اشعه نورت چو آفتاب از چشم‌های پرده چه در زیر پرده‌ای

4 گیرم که مدعی همه عالم ز رشک سوخت غم نیست چون تو در دل ما خانه کرده‌ای

5 خرمن چو گل به باده ای سرو پیش یار در خاکدان دهر چرا پا فشرده‌ای

6 اهلی چه عاشقی که نمیری ز درد عشق ناموس اهل عشق تو بی‌درد برده‌ای

عکس نوشته
کامنت
comment