- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در سر افتاده ز عشق توام، ای جان، هوسی با سگ کوی تو گفتم که برآرم نفسی
2 بر درت حلقه چو زنجیر درم بهر درای ناله ها کردم و فریاد چو بانگ جرسی
3 نشدی ملتفت حال من، ای عمر عزیز هرگز این خواری و زاری نکشیده ست کسی
4 حلقه زلف سمن سای تو در دور قمر فتنه پیدا کند و غارت و آشوب بسی
5 سر به سر با سگ کوی تو نهاده خسرو چون به پابوس تو، ای جان، نشدش دسترسی