در قعر جان مستم دردی از عطار نیشابوری غزل 272

عطار نیشابوری

آثار عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

در قعر جان مستم دردی پدید آمد

1 در قعر جان مستم دردی پدید آمد کان درد بندیان را دایم کلید آمد

2 چندان درین بیابان رفتم که گم شدستم هرگز کسی ندیدم کانجا پدید آمد

3 مردان این سفر را گم‌بودگی است حاصل وین منکران ره را گفت و شنید آمد

4 گر مست این حدیثی ایمان تو راست لایق زیرا که کافر اینجا مست نبید آمد

5 شد مست مغز جانم از بوی باده زیرا جام محبت او با بوسعید آمد

6 تا داده‌اند بویی عطار را ازین می عمرش درازتر شد عیشش لذیذ آمد

عکس نوشته
کامنت
comment