1 شبها، ز تو من دور و تو یار دگری من در غم تو، تو غمگسار دگری
2 سودای تو تا بروز هم خوابه ی من تو خفته به ناز در کنار دگری
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 نمی توان بسر سرّ روزگار رسید که خانه بسته در است و نظر شکسته کلید
2 سپید گشت چو چشم شکوفه چشم امل که در بهار فراغت گلی شکفته ندید
1 کار دو گیتی بکام صدر اجل باد جایگه دشمنانش صدر، اجل باد
2 کعبه آمال حرز دولت و دین آنک با شرف او زحل وضیع محل باد
1 عرض داد از چابکی خورشید شمعی پیرهن در جلال آسمان بر مهد اطفال چمن
2 ابر دریا باری از الماس هندی چاک زد بی گناهی تا بدامان جیب پاکان عدن
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **