- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شبم خیال تو بس، با قمر چه کار مرا من و چو کوه شبی، با سحر چه کار مرا
2 من آستان تو بوسم، حدیث لب نکنم چو من به خاک خوشم، با شکر چه کار مرا
3 نبینم آن لب خندان ز بیم جان یک ره ز دور سنگ خورم، با گهر چه کار مرا
4 پدر بزاد مرا بهر آن که تو کشیم وگرنه با چو تو زیبا پسر، چه کار مرا
5 اگر قضاست که میرم به عشق تو، آری به کارهای قضا و قدر چه کار مرا
6 به طاعتم طلبند و به عشرتم خوانند من و غم تو، به کار دگر چه کار مرا
7 طلاق داده دل و عقل و هوش را، خسرو به گشت کوی تو با این حشر چه کار مرا