-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شبها چو سگان در طلبت در بدر افتم چون روز شود سرنتهم بیخبر افتم
2 در پای تو گر سر فکند از تن من تیغ برخیزم و در پای تو بار دگر افتم
3 مست از می شوق تو چنانم که بکویت گر پانهم از غایت مستی بسر افتم
4 تا چند ببوی خوشت ای آهوی مشکین در کوه و بیابان چو نسیم سحر افتم
5 پروانه وش ای شمع بتان در نظر تو میسوزم ازین غم که مباد از نظر افتم
6 با شیر زدم پنجه بعشق تو و امروز در پای سگان تو بخون جگر افتم
7 تا چند نشینم بدر صومعه اهلی برخیزم و با مطرب و معشوقه در افتم