خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی
خواجوی کرمانی

سحرگه ماه عقرب زلف من از خواجوی کرمانی غزل 160

غزل 160 ام از 1143 غزلیات

سحرگه ماه عقرب زلف من مست

1 سحرگه ماه عقرب زلف من مست درآمد همچو شمعی شمع در دست

2 دو پیکر عقربش را زهره در برج کمانکش جادوش را تیر در شست

3 شبش مه منزل و ماهش قصب پوش سهی سروش بلند و سنبلش پست

4 بلالش خازن فردوس جاوید هلالش حاجب خورشید پیوست

5 نقاب عنبری از چهره بگشود طناب چنبری بر مشتری بست

6 به فندق ضیمرانرا تاب در داد بعشوه گوشهٔ بادام بشکست

7 سرشک از آرزوی خاکبوسش روان از منظر چشمم برون جست

8 بلابه گفتمش بنشین که خواجو زمانی از تو خالی نیست تا هست

9 فغان از جمع چون بنشست برخاست چراغ صبح چون برخاست بنشست

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر سحرگه ماه عقرب زلف من مست

شاعر شعر سحرگه ماه عقرب زلف من مست چه کسی است ؟

شاعر شعر سحرگه ماه عقرب زلف من مست خواجوی کرمانی می باشد.

شعر سحرگه ماه عقرب زلف من مست در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر سحرگه ماه عقرب زلف من مست چیست ؟

قالب شعر سحرگه ماه عقرب زلف من مست غزل است

مضمون اصلی شعر سحرگه ماه عقرب زلف من مست چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, مرگ قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, مرگ است.
بنر