1 معاشران گره از زلفِ یار باز کنید شبی خوش است بدین قصهاش دراز کنید
2 حضورِ خلوتِ اُنس است و دوستان جمعند وَ اِنْ یَکاد بخوانید و در فَراز کنید
3 رَباب و چنگ به بانگِ بلند میگویند که گوشِ هوش به پیغامِ اهلِ راز کنید
4 به جانِ دوست که غم پرده بر شما نَدَرَد گر اعتماد بر الطافِ کارساز کنید
5 میانِ عاشق و معشوق فَرق بسیار است چو یار ناز نماید، شما نیاز کنید
6 نَخست موعظهٔ پیرِ صحبت این حرف است که از مُصاحبِ ناجِنس اِحتِراز کنید
7 هر آن کسی که در این حلقه نیست زنده به عشق بر او نَمُرده به فتوایِ من نماز کنید
8 وگر طلب کند اِنعامی از شما حافظ حَوالَتَش به لبِ یارِ دلنواز کنید
معنی شعر:
روزگار شیرین و فرح بخشی در انتظار توست غم و اندوه را فراموش کن. خدا را از صمیم دل سپاسگزار باش. قدردان دوستان یکرنگ و اهل راز سرمست باش. و به یمن این فرخندگی و شادکامی از مصاحبت با نا اهلان و بدخیالان اجتناب کن
دیدگاهها **