1 پرسشی کن ایطبیب و جان ما را شاد کن دردمندان توایم از دردمندان یاد کن
2 خسرو خوبان که شیرین کام باد از جام عیش رحم گو بر تلخی جان کندن فرهاد کن
3 شکر این شادی که کردت بخت چون یوسف عزیز مستمندان غم از بند ستم آزاد کن
4 گوشه گیران را ز حسرت خانه دل شد خراب گوشه چشمی فکن صد خانه را آباد کن
5 ناله کرد از بخت خود اهلی چه خوبش گفت بخت بنده آن شاه حسنی پیش او فریاد کن