بگذر ز آب خضر و دم از جام از اهلی شیرازی غزل 1126

اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

بگذر ز آب خضر و دم از جام جم مزن

1 بگذر ز آب خضر و دم از جام جم مزن اینها حکایتی است قدح نوش و دم مزن

2 دوزخ نه زان ماست دلا فال بد مزن در عیش کوش و قرعه همت بغم مزن

3 ای آه سینه سوز مکن شعله را بلند بر بام بی نشانی ما این علم مزن

4 خوبان ز خلق نازک خود کم نمی کنند ای بی نصیب طعنه بر اهل کرم مزن

5 ما از کدورت این نفس سرد می زنیم ایچشمه حیات تو خود را بهم مزن

6 چون ذره نا امید مشو ز آفتاب وصل همت بلند دار و به پستی قدم مزن

7 ساقی ز بیش و کم نظرش بر صلاح ماست اهلی شراب نوش و دم از بیش و کم مزن

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر