- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا هستم ای رفیق ندانی که کیستم روزی سراغ وقت من آئی که نیستم
2 در آستان مرگ که زندان زندگیست تهمت به خویشتن نتوان زد که زیستم
3 پیداست از گلاب سرشکم که من چو گل یک روز خنده کردم و عمری گریستم
4 طی شد دو بیست سالم و انگار کن دویست چون بخت و کام نیست چه سود از دویستم
5 گوهرشناس نیست در این شهر شهریار من در صف خزف چه بگویم که چیستم