1 بهر جان قصد تو گر بر دل مجروح بود جان به شکرانه دهد هر که سبکروح بود
2 مردم ای مرهم دل عاقبت انصاف بده دل من تا بکی از داغ تو مجروح بود
3 در چنین بحر بلا مردمک دیده بس است که بطوفان غم آسوده تر از نوح بود
4 در مسجد همه وقتی نگشایند به خلق در میخانه عشق است که مفتوح بود
5 جان من با تو توان نسبت شخصی کردن که سرا پای وجودش همه از روح بود
6 حال اهلی که چه شمع از غم دل میسوزد گر نیاید بزبان پیش تو مشروح بود