- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به هرحالی که پیش آید خیالی نقش می بندم از آن رو چون گل خندان به رویش باز می خندم
2 چو سرمستان به میخانه دگرباره درافتادم حجاب رند رندانه ز پیش خود بر افکندم
3 گسستم از همه عالم به اصل خویش پیوستم به اصل خود چو پیوندی بدانی اصل پیوندم
4 مکن دعوت مرا شاها به شیراز و به اصفاهان که دارم با هری میلی و جویای سمرقندم
5 نه انسیم نه جنیم نه عرشیم نه فرشیم نه از بلغار و نه از چین مگر از شهر ارکندم
6 چو غیر او نمی یابم به غیری دل کجا بندم گهی بر تخت مالگدار و گه در کوه الوندم
7 خراباتست و رندان مست و سید ساقی مجلس حریف نعمت اللهم نه من در بند دربندم