-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هر زمان آهنگ بیزاریش بین عهد و پیمان وفاداریش بین
2 گر ندیدی نیمشب در نیمروز گرد ماه آن خط زنگاریش بین
3 زلف مشکین چون براندازد رخ روز روشن در شب تاریش بین
4 حلقههای جعدش از هم باز کن نافههای مشک تاتاریش بین
5 آن لب شیرین شورانگیز او در سخنگوئی شکر باریش بین
6 چشم مخمورش که خونم میخورد گر چه بیمارست خونخواریش بین
7 این که خود را طرهاش آشفته ساخت از سیه کاریست طراریش بین
8 بار غم گوئی دلم را بس نبود درد تنهائی بسر باریش بین
9 چارهٔ خواجو اگر زور و زرست چون ندارد زور و زر زاریش بین