هر عاشقی که ترسد از از امیرخسرو دهلوی غزل 388

امیرخسرو دهلوی

آثار امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

هر عاشقی که ترسد از طعنه و ملامت

1 هر عاشقی که ترسد از طعنه و ملامت دعوی عشق بازی بر وی بود غرامت

2 قد قامت مؤذن در گوش در نگنجد آن را که شد ز خوبان مشمول قد و قامت

3 ساقی، بده شرابی زین توبه ریایی کز جام می بشوید دیباچه کرامت

4 ای شوخ، نیست فرقی از آفتاب تا تو از بهر فرق گویی زلف تو شد علامت

5 نظارگی نداند هول و هلاک محشر کو بیندت به ناگه در ساحت قیامت

6 عاشق که پاره دامن در کوچه ها نیفتد گو گرد پا در آور دامن استقامت

7 جز تو به هر که دادم دل را شدم پشیمان جان زان تست بستان بر شکر این ندامت

8 در عشق کز سلامت جان بر لب آمد اکنون من خیر باد کردم تو دیرمان سلامت

9 غمهات در دل شب پیش خیال گویم ای آنکه خفته ای خوش در منزل سلامت

عکس نوشته
کامنت
comment