- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هر شکر خنده که آن لعل شکر خنده کند بر دل زیرک و بر جان خردمند کند
2 زلف ازان می برد آن شوخ که شبهای غمم گر شود کوته، از آنجا همه پیوند کند
3 آن خیال است که آیینه نماید چو تویی آینه ماه شما را به که مانند کند؟
4 نیم شب ز آتش دل روز کنم در تو، ولی دل چه داند که چنین روز شبی چند کند؟
5 گیسوی پر گرهت رشته بت را ماند که دل گرم من سوخته را بند کند
6 چون وفا نیست ترا، خسرو مسکین چه کند؟ دل ضرورت به جفاهای تو خرسند کند