1 آنمه بجفا ز ما برید آخر کار دامن ز مصاحبت کشید آخر کار
2 اهلی بفغان ز زخم تیغش نامد تا کارد باستخوان رسید آخر کار
1 باز از فریب وعده دلم را شکیب داد صد بارش آزمودم و بازم فریب داد
2 زیب جمال او نه که مشاطه داده است خورشید را که زینت و آیین و زیب داد؟
1 خط چو مهر گیا تا نموده یی ما را هزار مهر و محبت فزوده یی ما را
2 جفا نموده ات اکنون طریق رندی نیست چنان نما که در اول نموده یی ما را
1 آتشین لعلی که همچون شمع جان سوزد مرا بر زبان گر نام او آرم زبان سوزد مرا
2 آن لب خندان نمی سوزد بداغ حسرتم این که بر ریشم نمک می پاشد آن سوزد مرا
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به