- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آن پریرو هرکه خواهد دست دل در گردنش تا ندارد دست از عالم نگیرد دامنش
2 باشد از گمگشتگی یابی چو مجنون ره بدوست ورنه آن آهوی مشکین کس نداند مسکنش
3 برق حسن او نخواهد از درخشیدن نشست تا نخیزد عاشق بیچاره دود از خرمنش
4 کشته آن نرگس مستم که در هر گوشه یی صد چو من افتاده شد از غمزه صیدافکنش
5 اهلی دیوانه را گر همچنین سوزد جگر عاقبت خاکستری یابی به کنج گلخنش
6 مست سودای توام از فکر عالم بیخبر کی بود مجنون سر و سودای کار عالمش
7 هرکه چون اهلی سگ کوی پری رویی نشد گر ملک باشد که صاحبدل نخواند آدمش