عنان کار نه دردست مصلحت از اهلی شیرازی غزل 374

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

عنان کار نه دردست مصلحت بین است

1 عنان کار نه دردست مصلحت بین است عنان بدست قضاده که مصلحت این است

2 به سر حسن تو ای مه نمیرسد همه کس رخ تو آینه دیده خدا بین است

3 ز عارضت مژه خون فشان چه گل چیند که ای چمن چو منش صدهزار گلچین است

4 بجان دوست که بهر تو دشمن خویشم کمال دوستی و حد دشمنی این است

5 از آن دهان که بتنگ از حدیث تلخ آید؟ که تلخ گفتن او به ز جان شیرین است

6 نگاهدار دل ایشیخ دین پرست از عشق که عشق روی بتان آفت دل و دین است

7 سگ در تو ز روز نخست شد اهلی مرانش از در خود کاشنای دیرین است

عکس نوشته
کامنت
comment