- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عنان کار نه دردست مصلحت بین است عنان بدست قضاده که مصلحت این است
2 به سر حسن تو ای مه نمیرسد همه کس رخ تو آینه دیده خدا بین است
3 ز عارضت مژه خون فشان چه گل چیند که ای چمن چو منش صدهزار گلچین است
4 بجان دوست که بهر تو دشمن خویشم کمال دوستی و حد دشمنی این است
5 از آن دهان که بتنگ از حدیث تلخ آید؟ که تلخ گفتن او به ز جان شیرین است
6 نگاهدار دل ایشیخ دین پرست از عشق که عشق روی بتان آفت دل و دین است
7 سگ در تو ز روز نخست شد اهلی مرانش از در خود کاشنای دیرین است