-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آنکو به شکر ریزی شور از شکر انگیزد هر دم لب شیرینش شوری دگر انگیزد
2 گر زانکه ترش گردد ور تلخ دهد پاسخ از غایت شیرینی از لب شکر انگیزد
3 لؤلؤ ز صدف خیزد وین طرفه که هر ساعت از لعل گهر پوشش لؤلؤی تر انگیزد
4 از نافهٔ تاتاری بر مه فکند چنبر وانگه بسیه کاری مشک از قمر انگیزد
5 گر زلف سیه روزی از چهره براندازد ماهیست تو پنداری کز شب سحر انگیزد
6 برخیزم و بنشانم در مجلس اصحابش کان فتنه چو برخیزد صد فتنه برانگیزد
7 خونشد جگر از دردم وندر غم او هر دم از دیدهٔ خونبارم خون جگر انگیزد
8 سیمی که مرا باید از دیده شود حاصل وجهم به از این چبود کز چهره برانگیزد
9 چون یاد کند خواجو یاقوت گهر بارش از چشم عقیق افشان عقد گهر انگیزد