- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 پیش اغیار آن پریرخ تا دو سنبل شانه کرد هردو عالم را پریشان بر دل دیوانه کرد
2 روی و مویش فتنه اما چشم او مردم کش است با شهیدان هرچه کرد آن نرگس مستانه کرد
3 نام من از گوشه گیری گم چو مجنون گشته بود آهوی آن چشم بازم در جهان افسانه کرد
4 کعبه جانها دل من از صفای سینه بود بت پرستی های من این کعبه را بتخانه کرد
5 گنج اگر یابد کسی معمور گردد خانه اش گنج عشق او هزاران خانه را ویرانه کرد
6 پیش ازین اهلی چنین مجنون صفت بیخود نبود با پری کرد آشنایی وز خرد بیگانه کرد
7 اهلی از سروقدان سبزه صفت خرم بود آخرش سوخته برق ستم گردون کرد