-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 اندرآ ای مه که بیتو ماه را استاره نیست تا خیالت درنیاید پای کوبان چاره نیست
2 چون خیالت بر که آید چشمهها گردد روان خود گرفتم کاین دل ما جز که و جز خاره نیست
3 آتش از سنگی روان شد آب از سنگی دگر لعل شد سنگی دگر کز لطف تو آواره نیست
4 بارها لطف تو را من آزمودم ای لطیف مرده را تو زنده کردی بارها یک باره نیست
5 ابر رحمت هر سحر گر میببارد آن ز تست وین دل گریان من جز کودک گهواره نیست
6 همچو کوه طور از غم این دلم صدپاره شد لیک اندر دست من زان پارهها یک پاره نیست
7 آهن برهان موسی بر دل چون سنگ زد تا جهد استارهای کز ابر یک استاره نیست