1 اندر زمانه جود تو تنگی رها نکرد بیمست ازین سخن دهن و چشم تنگ را
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 بویی که از بهار نسیم صبا برد گویی همی ز طره دلار ما برد
2 شمشاد طوق فاخته گردد بکوهسار خلخال لاله کبک دری را عطا برد
1 تا بود همیشه خون روان بود از دل وین بیشه تمام ارغوان بود از دل
2 بر هر سر خار صد نشان بود از دل با این همه عشق سرگران بود از دل
1 گرفت آب کاشه ز سرمای سخت چو زرین ورق گشت برگ درخت
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به