- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 وزآن پس بتان را بدان چهره کرد که فرزانه او را از آن بهره کرد
2 چنین گفت پس بر سر انجمن که از زیردستان ما، مرد و زن
3 نخستین به یزدان نیایش کنید پس آن گاه ما را ستایش کنید
4 که او کردگار است و من شهریار مرا و شما را بدوی است کار
5 شدند آن همه کشور ایزد پرست جهان از کف دیو وارون بجست
6 ز شاهان، وز مردم لشکری همان نامه آمد به فرمانبری