وزآن از ایرانشان ابن ابی الخیر کوش‌نامه 363

ایرانشان ابن ابی الخیر

آثار ایرانشان ابن ابی الخیر

ایرانشان ابن ابی الخیر

وزآن جایگه کوش ره برنوشت

1 وزآن جایگه کوش ره برنوشت یکی گِرد آن پادشاهی بگشت

2 به شهر ظرش چون به دریا رسید پس آباد و خرّم یکی شهر دید

3 در او گنبدی ساخت هشتاد گز همه سنگ خاره نه چوب و نه گز

4 بُتی ساخت بلّور بر چهر خویش نهاد اندر آن گنبد از مهر خویش

5 ز بلّور، قندیل کردش یکی به نیرنگ روغنش داد اندکی

6 چو از سقف گنبد درآویختند بدو روغن زیت برریختند

7 یکی آتش اندر زمین برفروخت بکردار شمع فروزان بسوخت

8 چو رفتی به برج حمل آفتاب برافروختی ناگهان گاه خواب

9 چنین تا جهان پر ز گلشن شدی ز خورشید خرچنگ روشن شدی

10 سکندر بدان بت رسید و شکست نکرد، این شگفتی، به قندیل دست

11 بجای است قندیل و گنبد هنوز زیانش ندارد خزان و تموز

عکس نوشته
کامنت
comment