وه چه شیرینست لعلش اندرو از خواجوی کرمانی غزل 583

خواجوی کرمانی

آثار خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

وه چه شیرینست لعلش اندرو پنهان نمک

1 وه چه شیرینست لعلش اندرو پنهان نمک کس نمی‌بینم که دارد در جهان چندان نمک

2 اندکی با چشمهٔ نوشش بشیرینی شکر گر چه دارد نسبتی لیکن ندارد آن نمک

3 می نماید خط مشک افشانش از عنبر مثال می‌فشاند پستهٔ خندانش از مرجان نمک

4 شد بدور سنبل مشکین او عنبر فراخ گشت در عهد لب شیرین او ارزان نمک

5 لعل شکر پاش گوهر پوش شورانگیز او درج یاقوتست گوئی وندرو پنهان نمک

6 ای ز شکر خنده‌ات صد شور در جان شکر وی ز شور شکرت پیوسته در افغان نمک

7 بر دل بریان من تا کی نمک ریزد غمت گر چه عیبی نیست ار ریزند بر بریان نمک

8 درد دل را دوش می‌جستم دوائی از لبت گفت خواجو کی جراحت را بود درمان نمک

9 تا بود در چشمم آن لب خواب چون آید مرا زانکه گوئی دارم اندر دیدهٔ گریان نمک

عکس نوشته
کامنت
comment