1 وه که امروز بحال دگرم تو چه دانی که نداری خبرم
2 از همه خرمئی دور از تو تا ز تو دور ترم، دور ترم
3 نه تو را، رای که بر من نگری نه مرا زهره که در تو نگرم
1 ای بزم جهان آرا، ای جشن جنان پیکر در رشک رخت حورا در رشک، میت کوثر
2 از ابروی ایوانت برماه زده کله وز چهره دیوارت در خلد گشاده در
1 خسرو توران گشای، روی بایران نهاد خام کمندش لکام بر سر شیران نهاد
2 نیک شناسد جهان آنکه جهان آفرید نام جهانگیر شاه، شاه جهان بان نهاد
1 بخدائی که نفس قدرت او شمس های رواق گردون است
2 کاف پیش کرشمه ی قدرش عاشق طاق ابروی نون است