چشمی که ندیده از شاه نعمت‌الله ولی غزل 1362

شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

چشمی که ندیده نور آن رو

1 چشمی که ندیده نور آن رو تاریک بود چو روی هندو

2 با ما بنشین خوشی درین بحر ما را به کف آر و ما به ما جو

3 از جام حباب آب می نوش از ما بشنو مرو به هر جو

4 گنجینهٔ گنج پادشاهی مفلس گردی روان به هر سو

5 هر ذره ز آفتاب حسنش یا سایهٔ نور اوست یا او

6 در جام جهان نما نظر کن تا بنماید به تو یکی دو

7 در مجلس عشق و بزم رندان چون سید مست ما دگر کو

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر