- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 حسن تو گرچه با همه کس در تجلی است با دیگران به صورت و باما بمعنی است
2 خاک ره از فروغ تو ای آفتاب حسن هر ذره را به چشمه خورشید دعوی است
3 عیسی دهد بمرده ز گفتار جان ولی مسکین کسی که کشته گفتار عیسی است
4 حال من و سگت زعنایت گذشته است احوال ما حکایت مجنون و لیلی است
5 اهلی ز اهل دولت اگر بر کناره ماند دولت همین بسش که نه از اهل دنیی است
6 از آن خوشم که چو اهلی، بباد شد خاکم که یارش آینه صاف از غبار من شده است