- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گر چه از ما واگسستی صحبت دیرینه را جا مده باری تو در دل دوستان دینه را
2 خورد عاشق چیست پیکانهای زهرآلود هجر وصل چون یار تو باشد بازجو لوزینه را
3 بسکه خوشدل با غمم شبهای درد خویش را دوست می دارم چو طفل کور دل آدینه را
4 محتسب گو تا چو من صوفی رسوا را به شهر گشت فرماید به گردن بسته این پشمینه را
5 طعنه زد بر بیدلان خسرو که شد زینسان خراب فرقتت از جان او خوش می کشد این کینه را