1 هر چند که دل بوصل دادیم نشد کاری که بر او نظر گشادیم نشد
2 القصه به رغم آرزوی دل ما هر چیز که دل بر او نهادیم نشد
1 گر زخم عشق بر دل مردم جراحت است مارا ز زخم تیر بتان چشم راحت است
2 گل راست حسن و بسته دهان مرا نمک حسن نکو بسی است سخن در ملاحت است
1 این است نهان از نمک آن تازه جوان را کز هوش رود هرکه تماشا کند آن را
2 آهوی ختایی فکند نافه بصحرا گر بنگرد آن خال و خط مشک فشان را
1 هر کو ندید خواب و نداند که خورد چیست داند چو من که عشق چه چیزست و درد چیست
2 ای شاخ گل بسوختم از غیرت صبا گر نیست عاشق این آه سرد چیست
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به