ما گرچه گداییم وفا در خور از اهلی شیرازی غزل 122

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

ما گرچه گداییم وفا در خور ما نیست

1 ما گرچه گداییم وفا در خور ما نیست حیف است که یاری چو ترا هیچ وفا نیست

2 صاف می عشرت همه را داد وصالت چون دور من آمد بجز از درد جفا نیست

3 هرچند به خشمی مکشم تیر خود از دل بگذار که آزار دل خسته روا نیست

4 عمرم همه در تیرگی هجر به سر رفت داد از شب هجر تو مگر روز جزا نیست

5 ذرات جهان مهر رخ خوب تو دارند این پرتو خورشید جهان تاب کجا نیست

6 تنها نه ترا نیست سر کشته محنت فتراک ترا هم سر این بی سر و پا نیست

7 هر سگ که درآمد به سر کوی تو جا کرد اهلی است که تورا به سر کوی تو جانیست

عکس نوشته
کامنت
comment