1 هر چند که کار شیخ بر نیکو عملیست چشم من مست بر عطای ازلیست
2 هر کس بکسی امیدواری دارد امید من از علی و اولاد علیست
1 شادم اگرچه خاطرم اندوهگین ازوست کم شادیست این که دل من غمین ازوست
2 آن سرو پاکدامن ازین باغ کم مباد کاین پاک دیده را نظر پاک بین ازوست
1 گرچه لب تشنه ز غم عاشق دلسوخته است سینه چون غم به صد چاک و دهان دوخته است
2 گرنه آن ماه جبین می طلبد دل به چراغ شمع رخساره برای چه برافروخته است
1 عاشقم بر آن بت و دل خون که از اندیشه است کز پس هفتاد سالم بتپرستی پیشه است
2 از دل پرخون مستان ای پری غافل مشو کاین حریفان را به جای باده خون در شیشه است